دلم آرامشِ وارونه میخواهد
یعنی:
“ش م ا ر ا ”
این بی تفآوتی هآ
این بی خَبَری هآ
گآهی دیدآر از سَر اجبآر
نَبودَن هآ… نَدیدَن هآ
یَعنی بُرو
گآهی چِقَدر خِنگ میشویم . . .
ﺗﻨﻬﺎیی ﺣﻖ کسی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻴ ﻜﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﻧﺼﻴﺐ کسی ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻛﻪ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ
تنم انگار تابستان سرشت است
تن ِ تو اول ِ اردیبهشت است
دهانم ماه مرداد است در یزد
لبت، بانوی من، “یخ در بهشت” است
بـیـمـار تـوام ، روی توام درمان است
جان داروی عاشقان رخ جانان است
بـشـتـاب ، کـه جـانـم بـه لـب آمـد بیتو
دریـاب مـرا ، کـه بـیـش نـتوان دانست . . .
کاش کسی باشد
تا بغضهایم را قبل از لرزیدن چانه ام بفهمد
کاش . . .
سخت بود
فراموش کردن کسی
که با او
همه چیز و همه کَس را
فراموش میکردم . . .
از نقش های ستاره دلم درد میکند
از عشق چند باره دلم درد میکند
دار و ندار قلب من یک حس شیشه ایست
از هرچه سنگ خاره دلم درد میکند . . .
دیکتاتور
تویی و آغوشت
که هر بار
مرا تسلیم می کند . . . !
وقت تلاقی چشمانمان
گونه هایت گل می اندازد
این زیباترین گل دنیاست . . .
مثل ندارد
میم های ِ مالکیتی
که از زبان ِ
تو می شنیدم . . .
ماه من ، مبادا گرفته باشی
که شهری را ، به نماز آیات وا میدارم . . .
جملات عشق ورزی جدید
تبعیـد یعـنی
ســردی وُ غربتــی ممـلو
دور از دســت هـای ِگـرم ِتو . . .
انتظار
زیباترین نقاشی دنیاست
وقتی حاصل تصویرش
تـــو باشی . . .
گفتی لب تر کن تا دنیا را به پایت بریزم
حالا من چشم تر کردم
می آیی ؟
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت ما طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاه راه طریقت سفر نکرد
مشترک مورد نظر این روزهایت کیست
که دیگر در دسترس بودن و نبودن من برایت مهم نیست . . . ؟
اگر آنکه رفت خاطره اش را می بُرد
فرهاد سنگ نمی سُفت!
مجنون آشفته نمی خُفت!
همه میگویند چشمانش رنگارنگ است
اما من میگویم چشمانش عسلی ست
نه برای رنگش “چون شیرینترین خاطراتم در چشمانش بود”
چقدر شَب اضافه می آید
وقتی که نیستی . . .
ایســــتاده ام
بگــــذار ســـــرنوشـــت راهـــــش را بـــــرود…!
مــــــــــــن،
همیــــن جــــا،
کنــــار قــــولــهایــت،
درســـــت روبــــروی دوســــت داشتـــنت
و در عمــــق نبودنــــت،
محــــکم ایستــــاده ام…!
تو صادقانه دروغ بگو
من عاشقانه کاری خواهم کرد
“ماه” همیشه پشت ابر بماند . . . !
گاهـــی دلــــــم هـــوس شیطنــــــت میکنــــــد
از همــــــان شیطنــــــت هایــــــی کـــه
حــــــرف تـــو پشــــــت آن بنــــــد اســــــت
که میگـــویـــی :
مگـــــــــه دستـــــــــم بهــــــت نرســــــه . . .
من مانده ام با یاد تو
و بغضی که لگد می زند
بر حنجره ای پا به ماه . . .
متن های عشق و عاشقی جدید
هنوز ته مانده ی بوسه ات را روی لبم میمکم
هنوز ته مانده ی آغوشت را محکم بغل می کنم . . .
هنوز به یاد می آورم “دوست داشتن” هایت را
که روزه ی سکوت ثانیه ها را می شکست
تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای . . .
محال است آدمی چیزی را به دست آورد
که خود هرگز آنرا نبخشیده باشد
پس عشقی در حد کمال ببخش
تا عشقی در حد محال به دست آوری . . .
از وقتــی که نیسـتی
خـدا می دانـد
چقــدر آب به صـورَتـم پـاشیـدم
لعنــتی
این کـابوس انقــدر واقعی ست
که از خواب بیــدار نمی شـوم . . .
درختان به من آموختند :
پایبندی هرکس به اندازه ی ریشه ی اوست ، به هر درختی نمی توان تکیه کرد !
تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام
بس کـــــــه تـــــــو نیـــــــامدی
و من بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم . . .